۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۴۷

حقانی در گفتگو با مهر مطرح کرد؛

کودتای ۲۸ مرداد میوه‌چینی از یک سال جنگ نرم استعمار بود

کودتای ۲۸ مرداد میوه‌چینی از یک سال جنگ نرم استعمار بود

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: نهضت ملی شدن نفت از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد۳۲ دچار غفلت شد لذا آیت الله کاشانی معتقد بود به جای روش‌های معمول باید با انگلیس و عوامل آن انقلابی برخورد کرد.

موسی حقانی رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص سالگرد ۳۰ تیر و ماجراهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، گفت: ماجرای قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به موضوع استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری باز می‌گردد که مورد موافقت شاه قرار نگرفت و دولت قوام السلطنه روی کار آمد.

وی افزود: این امر زمینه‌ها و ریشه‌هایی دارد زیرا در اواخر ۱۳۳۰ دوره مجلس شانزدهم به پایان رسید؛ در ادامه و در ارتباط با مجلس هفدهم یک سری تنش‌هایی در جامعه آن زمان داریم که باعث می‌شود انتخابات نیمه تمام بماند. دکتر مصدق اعتراض اصلیش این بود که در انتخابات تقلب شده است و برخی با اعمال نفوذ دربار و بیگانگان توانستند وارد مجلس شوند. در نهایت در اردیبهشت ۱۳۳۱ با افتتاح مجلس هفدهم روبرو هستیم که البته مصدق به عنوان اعتراض در جلسه افتتاحیه، شرکت نکرد.

این کارشناس تاریخ‌پژوه ادامه داد: همزمان اختلاف ما با انگلیسی‌ها ادامه دارد و آمریکایی‌ها به عنوان میانجی در این موضوع ورود می‌کنند اما در ماجرای نفت نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. در نتیجه کار به دادگاه لاهه کشیده می‌شود اما همچنان دولت ایران نمی‌تواند نفت بفروشد. از سویی دولت شرایط مالی خوبی ندارد و این در حالی است که در مجلس هفدهم، طرفداران دکتر مصدق اکثریت را در اختیار نداشتند. در مجلس سنا نیز افراد زیادی هستند که با ادامه نخست وزیری دکتر مصدق موافق نبودند. از سویی دکتر مصدق به دادگاه لاهه می‌رود و در آنجا کار با پیروزی ایران به پایان می‌رسد. زمانی که دکتر مصدق به ایران می‌آید، دادگاه رأی را اعلام می‌کند بر این مبنا که دادگاه صلاحیت بررسی پرونده اختلاف میان ایران و انگلستان را در خصوص نفت ندارد. ضمن آنکه دکتر مصدق در بازگشت از لاهه با استقبال گسترده‌ای مردم مواجه می‌شود.

حقانی در ادامه و با اشاره به مجلس هفدهم، اظهار داشت: در مجلس هفدهم سید حسن امامی که مخالف دکتر مصدق و از وابستگان دربار بود، به عنوان رئیس مجلس انتخاب می‌شود. بر اساس قانون چنانچه مجلس جدیدی افتتاح می‌شد نخست وزیر وقت باید استعفا کند و پس از آن مجدداً رأی لازم را از مجلس اخذ کند. هر چند در مجلس هفدهم دکتر مصدق با همان ترکیب هم رأی لازم را داشت اما در مجلس سنا رأی کافی را نداشت. به همین خاطر دکتر مصدق با شاه ملاقات کرد و دو تقاضا داشت اول آنکه وزارت جنگ به دکتر مصدق سپرده شود تا بتواند با برخی از توطئه‌ها مقابله کند و دوم آنکه اختیارات ۶ ماهه از مجلس می‌خواست.

این کارشناس و پژوهشگر تاریخی، بیان داشت: شاه با این دو توافق موافقت نکرد. دکتر مصدق هم بدون مشورت با همفکران خود مانند آیت الله کاشانی استعفا داد. در روز ۱۹ تیر ماه ۱۳۳۱ آیت الله کاشانی اعلامیه شدیداللحنی علیه مجلس سنا و در حمایت از دکتر مصدق صادر کرد و از اصناف و بازرگانان و پیشه‌وران درخواست کرد، اعتصاب کنند و با توطئه مجلس سنا که هم انگلیسی‌ها و دربار پشت آن بودند، مخالفت کنند.

مصدق بدون هماهنگی با کاشانی استعفا داد

موسی حقانی با اشاره به لزوم مشورت مصدق با کاشانی، گفت: اگر کسی چنین پشتیبانی دارد لازم است که قبل از استعفا با او یک هماهنگی انجام دهد ولی دکتر مصدق بدون هماهنگی با آیت الله کاشانی استعفا داد و بعداً هم خود او پشیمان شد. از سویی این کار دکتر مصدق می‌توانست رأی دادگاه لاهه را هم تحت الشعاع قرار دهد در نتیجه موقعیت خطرناکی بود که خوشبختانه برطرف شد.

رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر با اشاره به دولت قوام، تصریح کرد: مجلس و شاه بعد از استعفای دکتر مصدق تمایل داشتند که قوام السلطنه بر روی کار بیاید. هرچند شاه به لحاظ شخصی با قوام مشکل داشت اما فکر می‌کرد که تنها کسی که می‌تواند با دکتر مصدق حریف شود، قوام است. قوام السلطنه هم که نخست وزیر شد، از همان ابتدا شمشیر را از رو برای مردم و طرفداران نهضت صنعت نفت بست. وی در ۲۷ تیر ماه اطلاعیه‌ای با این عنوان صادر کرد که «کشتیبان را سیاستی دگر آمد.» قوام اعلام کرد که محاکم انقلابی تشکیل می‌دهد که این موضوع خیلی رویکرد خشنی با مردمی بود که در حال احقاق حقوق کشور بودند. قوام مردم را تبهکار نامید و گفت روزانه صدها تبهکار را بر اساس حکم خشک قانون تیره روزی می‌نمایم و چنین عباراتی را به کار برد.

وی با اشاره به حمایت‌های بیگانگان از قوام افزود: در واقع قوام با پشتیبانی آمریکا و انگلیس آمده بود تا کار نهضت نفت را یکسره کند. چون نهضت نفت هم نهضتی ضد استعماری بود و درست است که بهانه آن نفت و ملی شدن آن بود، اما اساساً به دنبال آن بود تا سلطه بیگانگان را از بالای سر ایران بردارد.

حقانی با اشاره به سوابق فراماسونری قوام تاکید کرد: قوام با توجه به سابقه وابستگی‌اش به تشکل فراماسونری با انگلیسی‌ها آمده بود که کار را تمام کند. مصدق هم که به خانه خود رفته بود و کسی که صحنه گردان بود و علیه قوام اطلاعیه صادر کرده و مردم را به خیابان دعوت می‌کرد، مرحوم آیت الله کاشانی است.

وی ادامه داد: تقریباً از ۲۸ تیر ماه ۱۳۳۱ خیابان‌های تهران و ایران شرایط عادی نداشت و تظاهرات‌ها با دعوت آیت الله کاشانی صورت می‌گیرد که در این خصوص قوام درخواست اختیارات ویژه می‌کند تا مجلسین را منحل کند و بتواند آن سرکوب مورد نظر خود را علیه مردم اجرا کند. در نتیجه آیت الله کاشانی پیامی به شاه می‌دهد مبنی بر آنکه اگر دکتر مصدق به نخست وزیری باز نگردد، کفن پوشیده و مردم را به سوی کاخ شاه هدایت می‌کند. در ۳۰ تیر عملاً این اتفاق می‌افتد و از ۷ صبح روز ۳۰ تیر درگیری‌ها در تهران شروع می‌شود و خیابان‌های مهم شهر در اطراف دانشگاه تهران و همینطور خیابان فردوسی صحنه درگیری می‌شود. تعداد قابل توجهی از مردم زخمی شده و تعدادی نیز به شهادت می‌رسند و دامنه اعتراضات به شهرستان‌ها نیز کشیده می‌شود. در اهواز هم تعداد شهدا قابل توجه است.

این تاریخ شناس اذعان داشت: پس از این حوادث تعدادی از نمایندگان نزد شاه می‌روند و به او می‌گویند که رژیم در حال سقوط است. در نتیجه شاه تسلیم می‌شود و با بازگشت دکتر مصدق موافقت می‌کند. قوام کنار می‌رود و مجلس برای نخست وزیری دکتر مصدق اعلام آمادگی می‌کند. در واقع پیروز ماجراهای ۳۰ تیر مرحوم آیت الله کاشانی و مردم هستند.

موسی حقانی با تحلیل حوادث بعد از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ گفت: متأسفانه که از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ غفلتی صورت می‌گیرد که اگر به آن توجه نشود نمی‌توانیم مسائل را به خوبی تحلیل کنیم. در واقع دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ استعفا می‌دهد یعنی عملاً به بن‌بست رسیده بود و به دنبال آن بود که یک طوری کنار برود و با تقاضای مردم و حمایت آیت الله کاشانی به نخست وزیر بازگشت و اختیارات مورد نظرش هم به او داده شد، اما مسئله آن بود که دشمنان در کشور سنگ‌اندازی می‌کردند و شما با یک کشور استعمارگری مواجه بودید که کشورهای بسیاری را تحت سلطه خودش داشت، لذا باید با انگلیس و عوامل آن انقلابی‌تر برخورد می‌شد.

خواست آیت الله کاشانی مقابله با روش‌های غیر معمول با انگلستان بود

وی افزود: خواست آیت الله کاشانی این بود که ما با روش‌های معمول نمی‌توانیم با پدیده استعمار و نفتی که قلب استعمار را به تپش وا می‌دارد، برخورد کنیم، اما مصدق در چهارچوب همان مبارزات پارلمانی و سیاست‌های گام به گام و استفاده از اختلاف میان آمریکا و انگلستان، تلاش می‌کرد ماجرا را در حوزه بین المللی و داخلی حل کند که این هم اشتباهی بود که باعث شد، امور در ایران با یک وقفه‌ای مواجه شود.

حقانی با اشاره به تغییر رفتار دکتر مصدق با آیت الله کاشانی اظهار داشت: تقریباً ۷ الی ۸ روز بعد از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ رفتار دکتر مصدق با مرحوم آیت الله کاشانی عوض شد. وی در محافلی شروع به انتقاد از آیت الله کاشانی کرد. برخی از اعضای دولت دکتر مصدق هم این ماجرا را تشدید می‌کردند. مصدق می‌گفت آیت الله کاشانی، در امور دخالت می‌کند و سفارش این و آن را می‌کند. کاشانی هم می‌گفت که من یک روحانی هستم و در خانه‌ام به روی مردم باز است، مردم می‌آیند و تقاضاهایی می‌کنند من آنها را می‌نویسم و به شما منتقل می‌کنم؛ شما آنها را بررسی کنید اگر قابل اجرا بود آنها را تحقق ببخشید و اگر نه بفرمائید که هنوز وقت آن نرسیده است یا امکان اجرای آنها نیست اما در کل معلوم بود دستی در حال ایجاد اختلاف است.

این کارشناس تاریخ شناس اذعان داشت: باید ماجراهای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد سال بعد را دقیقاً مرور کنیم چون در این مقطع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ پیروزی از آن مردم است که به خیابان آمدند. حتی بعد از ظهر آن روز مأموران انتظامی شهرهای ایران را خالی کردند و مردم قدرت را به دست گرفته بودند. اگر آیت الله کاشانی نبود و او و دکتر مصدق اطلاعیه صادر نمی‌کردند و از مردم نمی‌خواستند که به مراکز انتظامی و نظامی حمله نکنند، معلوم نبود چه اتفاقی می‌افتاد. حال شما این پیروزی را دارید که شاه را شکست داده و کمر عامل انگلستان در ایران شکسته شده است، اما در حالی که باید پس از این پیروزی با اتحاد و قدرت بیشتر این راه را ادامه دهید، شاهد تفرقه در نهضت می‌شوید.

وی با اشاره به حضور جدی سرویس‌های جاسوسی انگلیس در ایران، بیان داشت: جاسوسان در مجلس و حتی دولت دکتر مصدق حضور داشتند و حتی برخی از گزارشات جلسات خصوصی دولت در اختیار انگلستان و آمریکا قرار می‌گرفت. این یک مشکل امنیتی بود که دست دولت ایران را رو می‌کرد در نتیجه آن شور و امیدی که در میان مردم به وجود آمده بود، تبدیل به ناامیدی شد.

حقانی ادامه داد: تقریباً بعد از واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ جامعه دو قطبی شد. اگر قبلاً دربار و انگلستان مقابل مردم ایران بودند اما بعد از آن متأسفانه در میان صفوف مردم ایران یک دو قطبی ایجاد شد. طرفداران دکتر مصدق و طرفداران آیت الله کاشانی و نیز عوامل حزب توده و برخی تشکل‌های دیگر هم وجود داشتند، لذا اتفاقاتی شکل گرفت که منجر به تفرقه میان رهبران نهضت و نیز مردم در سطوح پایین شد.

وی با اشاره به زمینه‌سازی انگلیس و آمریکا از حدود یک سال قبل از کودتا، تاکید کرد: عملیاتی که انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها بعد از ۳۰ تیر انجام دادند به مراتب بزرگ‌تر از خود اجرای کودتا در ۲۸ مرداد است. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران کودتا صورت گرفت. از ۲۵ مرداد آن سال این عملیات شروع شد که ابتدا با شکست مواجه شد اما دشمنان عملیات بعدی را با شکست طرح اول، اجرا کردند و با کمک نیروهای انتظامی و نظامی که تحت نفوذ داشتند آمدند و دولت را ساقط کردند.

۲۸ مرداد اگر کودتا نبود پس چه بود؟

این کارشناس مسائل تاریخی با اشاره به کودتا بودن ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تاکید کرد: هر چند امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها آنقدر وقیح هستند که عذرخواهی را بر نمی‌تابند اما آمریکایی‌ها خود یکی دو بار توسط وزرای خارجشان به کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کردند. می‌توان گفت ما با یک پدیده بزرگ‌تر از صرفاً یک کودتای نظامی مواجه هستیم. آنها چیزی را در بعد از ۳۰ تیر کاشتند که در ۲۸ مرداد با یک حرکت نظامی نه چندان قوی و پیچیده برداشت کردند و توانستند عمر دولت مصدق و نهضت ملی شدن نفت را خاتمه دهند. آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها خود اعتراف دارند که با میدان دادن به اراذل و اوباش و نظامیانی مانند تیمور بختیار که از کرمانشاه لشگر زرهی را به سمت تهران حرکت داد، کودتا کردند لذا اگر این کودتا نیست چه نام دیگری را بر روی این اتفاق می‌توان گذاشت؟

۲۸ مرداد میوه‌چینی از یک سال جنگ نرم استعمار بود

حقانی با اشاره به زمینه‌چینی یک ساله انگلیس و آمریکا برای کودتا، گفت: نباید کودتا را منحصر به ۲۵ تا ۲۸ مرداد کنیم. در واقع این ۳ روز، روزهای میوه چینی جنگ نرم پیچیده‌ای بود که کودتاگران از حدود یک سال پیش در کشورمان انجام دادند و در نهایت در یک نیمروز توانستند قدرت را در ایران به دست بگیرند.

وی با انتقاد از دکتر مصدق تصریح کرد: مانند حرکتی که در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ اتفاق افتاد و توطئه دشمنان خنثی شد، دکتر مصدق می‌توانست با یک اطلاعیه مردم را به خیابان‌ها بکشاند؛ اما مصدق این کار را نکرد و برخی توجیه می‌کنند که او گفته بود نمی‌خواهم خونریزی شود؛ در حالی که همان روز کودتا خونریزی انجام شد و بعد از آن هم تا ۱۳۵۷ چه خون‌های زیادی به روی زمین ریخته نشد. از سویی کسی که وارد مبارزه ضد استعماری می‌شود و با قدرتی مانند انگلستان درگیر می‌شود نباید از این اتفاقات بترسد و پا پس بکشد.

کد خبر 5843393

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha